توقف در خط عثمانطه زیبنده ایران نیست/ از چاپ قرآنهای حزبی ناقص جلوگیری شود
تاریخ انتشار: ۲ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۵۲۸۸۵۹
به گزارش خبرنگار ایکنا؛ آیین اختتامیه جشنواره کتابت سوره مبارکه «انسان» عصر امروز دوم مردادماه در حسینیه الزهرا(س) مجتمع امام خمینی(ره) برگزار شد.
مهدی بابایی، مدیر اجرایی دارالکتابه در این مراسم با اشاره به برگزاری کارگاههای آموزشی کتابت قرآن و جشنوارههای گوناگون گفت: برگزاری چنین دورههایی برای مرکز طبع و نشر قرآن و دارالکتابه افتخار بود که در راستای ارتقای سطح کاتبان و خوشنویسان تلاش کنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: مقایسه وضعیت خطوط قرآنی طی یک دهه (اواخر دهه ۸۰) و امروز چه از نظر کمی و چه کیفی نشانگر میزان توفیق ما در این زمینه است و میتواند معیار خوبی از وضعیت فعلی باشد. هر چند در سال ۹۶ و ۹۷ به دلایلی، فعالیت آموزشی دارالکتابه کمرنگ شد، اما فعالیت کاتبان در عرصههای بینالمللی که سابقه نداشت و انتشار قرآن به خط کاتبان ایرانی از نقاط قوت این دو سال بود و همچنین در ماه مبارک سال گذشته، تعدادی از کاتبان با مقام معظم رهبری دیدار داشتند که این موضوع در نوع خود اتفاق مبارکی بود.
بابایی ادامه داد: پس از نزدیک به یک دهه فعالیت، تصمیم داریم سرفصل جدیدی از فعالیتهای دارالکتابه را آغاز کنیم و این موضوع در راستای ارتقای خطوط ایرانی خواهد بود.
وی با اشاره به جشنواره کتابت سوره انسان گفت: این جشنواره در اواخر سال گذشته برگزار شد و با همکاری معاونت قرآن و عترت نیز در نمایشگاه قرآن خاتمه یافت و در این راستا ۸۰ اثر از ۱۵ استان شرکت کرد که نیمی از آنها اولین مواجهه را با دارالکتابه داشتند و از میان این آثار ۷ اثر انتخاب شد که تجلیل میشوند و ۳۰ اثر نیز شایسته شرکت در کتابت جمعی هستند و ۵۰ نفر از کاتبان دیگر هم در کارگاههای آموزشی خط نسخ شرکت خواهند کرد.
توقف در خط عثمان طه زیبنده کشور نیست
در ادامه، حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی خسروی، مدیر کل دفتر برنامه ریزی، آموزش و توسعه مشارکتهای امور قرآن و عترت در ادامه با اشاره به سوره انسان گفت: هنر ترکیب انسان را زیبا کرده است، خداوند در قرآن میفرماید؛ ما به انسان گوش و چشم دادیم و آنها برای هدایت است. هنر باید هدفمند باشد، زیرا بدون هدف، هیچ جایگاهی نخواهد داشت. خوشنویسی در میان هنرها حائز اهمیت است و تنها هنری است که ۱۰۰ درصد در مسیر تعالی روح و اندیشه قرار دارد. هنر باید مانند آینه و آب زلال باشد و تا انسان به آن نگاه کرد، خود را ببینید و هنر خوشنویسی این گونه است.
وی تصریح کرد: یکی از اشکالات مهم در رابطه با قرآنهای حزبی است که از وسط آیه شروع و در وسط آیه ختم میشود. سازمان دارالقرآن باید جلوی انتشار چنین قرآنهایی را بگیرد تا قرآنهای حزبی به صورت یکدست، زیبا و منظم ارائه شود. خط و کتابت قرآن توقیفی و الزامی نیست و اینگونه نیست که تنها یک خط، خط قرآن باشد؛ بنابراین خط اجتهادی است و کاتبان باید در آن نوآوری کنند و اگر فقط در یک خط مانند عثمان طه متوقف شویم، برای کشورمان زیبنده نخواهد بود.
خسروی ادامه داد: ابتدا خط نبطی و سریانی رایج بود و پس از سه قرن خط کوفی نوشته شد تا اینکه ابن مقله که حرف اول را در خط میزد، قرآن را کتابت کرد و پس از او یاقوت و دیگر کاتبان آمدند. زمانی ایران مهد خوشنویسی و در دورهای نیز ترکیه مهد خوشنویسی بود و امیدواریم ایران مهد عمل به قرآن باشد.
خط نسخ طی دورهای از بین رفته بود
استاد عبدالرضایی، خوشنویس پیشکسوت کشورمان در ادامه به تاریخچه خط و کتابت قرآن پرداخت و گفت: من از دوران ابتدایی خط و خوشنویسی را آغاز کرده و در نوجوانی با انجمن خوشنویسان آشنا شدم و از سال ۵۷ - ۵۸ هم تعلیم میدادم، با وجود اینکه چندان تجربهای نداشتم و در طول سالهای متمادی این تجربه را به دست آوردم.
وی افزود: خط به خودی خود و به صورت دفعی در ذهن خوشنویس به وجود نمیآید، بلکه با نوشتن و کتابتهای بسیار است که میتواند عیار و صلابت خط خود را ارتقا دهد. در واقع خوشنویسی برای قرآن به وجود آمده و میخواستند بهترین کلام را با بهترین خط بنویسند.
عبدالرضایی دلیل رواج خط نسخ برای کتابت قرآن را خوانایی آن دانست و بیان کرد: در دوره گذشته یعنی قبل از ۱۰۰ سال پیش تقریباً خط نسخ از بین رفته بود و این خط در روزگار ما به برکت جمهوری اسلامی رواج یافته است.
وی در ادامه ماندگاری خط را مورد اشاره قرار داد و گفت: هر خطی ماندگار نیست، مگر اینکه خوشنویس تهذیب نفس داشته باشد. وقتی خط خوشنویسان کهن را میبینید، نوری در آنها وجود دارد. مطمئناً کاتب هرگز نمیخواهد قرآن را بدون وضو کتابت کند و شاید این نور از همین تهذیب نفس ناشی میشود.
در پایان این مراسم از تعدادی از کاتبان قرآن با اهدای لوح تقدیر و قرآن کریم به خط میرزا احمد نیریزی تجلیل و قدردانی شد.
گزارش تصویری این مراسم را اینجا ببینید.
انتهای پیام
منبع: ایکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۵۲۸۸۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اعراب میتوانند از جنگ تهران و تل آویو جلوگیری کنند؟
کریستین کواتس اولریشن محقق انستیتوی بیکر در دانشگاه رایس در مطلبی در پایگاه اینترنتی مرکزی عربی واشنگتن دی سی نوشت: سالها جنگ در سایه بین ایران و اسرائیل در ماه آوریل منجر به رویارویی مستقیم بین دو کشور شد و خاورمیانه را در آستانه ورود به یک جنگ منطقهای گسترده قرار داد. این چرخه خشونت که با حمله اسرائیل به ساختمان سفارت ایران در دمشق در اول آوریل آغاز شد و با حمله موشکی و پهپادی بی سابقه ایران در روز ۱۳ آوریل به اسرائیل تداوم یافت، حداقل فعلا تمام شده به نظر میرسد. هرچند حملات تلافی جویانه طرفین ظاهرا فروکش کرده، اما این اقدامات نشان دهنده افزایش قابل توجه تنش بود و حکایت از آن دارد که آتش اختلافات در منطقه با گذشت بیش از شش ماه از جنگ بین اسرائیل و حماس همچنان شعله ور است.
به گزارش انتخاب، برای دولتهای عربی منطقه که خواستار گفتگو و دیپلماسی جهت خودداری از گسترش جنگ غزه به کل منطقه هستند، یک جنگ تمام عیار بین ایران و اسرائیل آنها را در معرض آتش متقابل طرفین قرار خواهد داد. چنین نتیجهای بدترین سناریوی ممکن خواهد بود که رهبران ۶ کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس سال هاست به دنبال اجتناب از آن هستند. روابط دفاعی و امنیتی آنها با ایالات متحده و (به خصوص بحرین و امارات) با اسرائیل، آنها را در برابر حملات متقابل مستقیم و غیرمستقیم آسیب پذیر خواهد ساخت. پس از حل و فصل رقابتهای ژئوپلتیک مابین کشورهای عربی منطقه در دهه ۲۰۲۰، اولویتهای منطقه خلیج فارس به سمت نزدیکی روابط و کاهش تنش تغییر کرده، اما این اولویت با به صدا درآمدن ناقوس جنگ در نزدیکی آنها به مخاطره افتاده است.
در هفتهها و ماههای پیش از حمله ۷ اکتبر، سیاست گذاران چند کشور عربی منطقه توجه خود را معطوف ابتکارات منطقهای در خصوص ارتباطات اقتصادی نظیر کوریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا کرده بودند که در نشست گروه بیست در ماه سپتامبر در دهلی نو اعلام شد. این کوریدور قرار بود هند و امارات را از طریق عربستان و اردن به اسرائیل و اروپا متصل نماید و تلاش دیگری از سوی دولت بایدن برای کنار هم قرار دادن شراکتهای منطقهای و ایجاد یک مرکز ثقل ژئواکونومیک جدید به شمار میرفت. تلاشهای هماهنگ برای زمینه سازی جهت یک توافق عادی سازی بین عربستان و اسرائیل نیز در همین راستا انجام میگرفت، زیرا کاخ سفید به دنبال مقابله با نفوذ چین در منطقه بود.
جنگ غزه در شش ماه اخیر بسیاری از این مفروضات را که ظاهرا در ذهن سیاست گذاران آمریکا، اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج فارس تقویت شده بود بر هم زد. مفهومی که در توافقات ابراهیم نیز دنبال میشد و تصور این بود که میتوان یک رویکرد ایجاد مصالحه پایدار را دنبال نمود، به جهت در گرفتن طولانیترین و مرگبارترین جنگ بین اسرائیلیها و فلسطینیان از سال ۴۹-۱۹۴۸ تاکنون به شدت تضعیف شده است.
هیچ یک از دولتهای منطقه تمایلی به تحریک یا شعله ور کردن تنشهای منطقهای ندارد. مصالحه محتاطانه این کشورها با ایران از جمله توافقی که ایران و عربستان در مارس ۲۰۲۳ با میانجیگری چین به امضا رسید با دوامتر و پایدارتر از چیزی بوده که بسیاری انتظارش را داشتند. بحرین در این میان تنها کشور عربی حاشیه خلیج فارس است که به طور کامل اقدام به ترمیم روابط با ایران نکرده است. واکنشهای پایتختهای عربی به وضعیت امنیتی در یمن و دریای سرخ نشان میدهد که مواضع این کشورها تا چه اندازه تغییر کرده و از جهت گیریهای آنها در فاصله سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۲ فاصله گرفته است. حوثیها نیز ترجیح داده اند به جای هدف قرار دادن غیرنظامیان و زیرساختها در عربستان و امارات، به کشتیرانی بین المللی در دریای سرخ حمله کنند. به نظر میرسد که نه ریاض و نه ابوظبی تمایلی به از سرگیری تنشها با حوثیها پس از برقراری یک آتش بس موقت در آوریل ۲۰۲۲ ندارند.
تنها بحرین تصمیم گرفته در ائتلاف دریایی به رهبری آمریکا که در دسامبر ۲۰۲۳ برای مقابله با حملات حوثیها شکل گرفت مشارکت نماید، البته مشارکت منامه نیز بیش از آنکه عملیاتی باشد، اداری بوده است. جالب توجه اینکه عملیاتهای انجام شده علیه مواضع حوثیها از ناوهای هواپیما بر و ناوچههای آمریکایی مستقر در دریای سرخ و پایگاههای بریتانیا در قبرس انجام گرفته و نه از تاسیسات دفاعی واقع در کشورهای حاشیه خلیج فارس و این کشورها از این طریق تلاش کرده اند فاصله خود را با ائتلاف آمریکایی بریتانیایی در خصوص یمن حفظ نمایند.
از این رو به نظر میرسد که رهبران کشورهای حاشیه خلیج فارس در حال حرکت بر روی یک لبه باریک و حفظ توازن میان عدم افزایش تنش با ایران از یک سو و به حداقل رساندن پتانسیل افزایش تنش منطقهای توسط اسرائیل از سوی دیگر هستند. چالشی که کشورهای حاشیه خلیج فارس با آن مواجه اند، عدم برخورداری از اهرم فشار لازم برای تاثیرگذاری بر تصمیماتی است که میتواند پیامدهای منطقهای گستردهای به دنبال داشته باشد. وقوع جنگی بین ایران و اسرائیل آنها را به معنای واقعی کلمه در خط آتش دو طرف قرار میدهد و احتمالا تلاش این کشورها برای ترسیم تصویری مثبت از منطقه به عنوان مکانی امن برای زندگی، کار و تجارت که پروژههای بزرگ اقتصادی میتواند در ان انجام گیرد را به باد خواهد داد.
ریسک زدایی در کشاورهای حاشیه خلیج فارس به یک شعار تبدیل شده و برای محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان پیشبرد پروژههای عظیم مرتبط با چشم انداز ۲۰۳۰، اولویتی است که هرگونه تنش منطقهای آن را به خطر خواهد انداخت. عربستان، امارات و قطر هر کدام به شیوه خود روی پروژههای توسعهای جدید خود متمرکز هستند که میتواند موقعیت آنها به عنوان قطبهایی کلیدی در اقتصاد جهانی را تقویت نماید. اولویت فوری تصمیم گیریان در این کشورها همچنین بررسی دقیق عملکرد سامانه دفاعی اسرائیل در برابر موشکها و پهپادهای ایران است تا درسهایی را برای استفاده در سامانههای دفاعی خود بیاموزند.
هنوز خیلی زود است که بخواهیم بگوییم آیا تحولات اول تا ۱۹ آوریل فاز جدیدی از جنگ اسرائیل و حماس تلقی میشود یا به معنای جابجا شدن مرزهای افزایش تنش در منطقه است. چرخه قبلی خشونت شامل ترور ژنرال سلیمانی و حمله به پایگاه نظامی عین الاسد در عراق منجر به یک جنگ گسترده نشد.
در سال ۲۰۲۰ مقامهای ارشد سعودی و اماراتی خواهان اجتناب از افزایش تنش شدند و احتمالا تحلیل غالب این باشد که در آوریل ۲۰۲۴ هم منطقه توانسته از یک جنگ احتمالی دیگر اجتناب ورزد. اما چنین رویاروییهای دورهای بین دشمنان منطقهای منجر به یک بازی ژئوپلتیک با ماهیت رولت روسی میشود که میتواند ایران و اسرائیل را به این نتیجه گیری برساند که وقوع جنگی در آینده محتملتر از گذشته شده است و در هر صورت دیر یا زود رخ خواهد داد.
شمشیر دموکلوس بالای سر منطقه قرار دارد، اما رهبران پایتختهای عربی هیچ عاملیتی در زمان فرود آمدن آن ندارند. آنها میتوانند از کانالهای پشت پرده و ایفای نقش میانجیگری ریسک اشتباهات محاسباتی و سوء تفاهمات احتمالی را کاهش دهند و در عین حال تلاش برای دستیابی به یک آتش بس پایدار در نوار غزه را تداوم ببخشند.